گل
ناز مامان امروز با بابا اومده بودن دانشگاه تا منو دید ذوق کرد بعد هم مثل همیشه گفت میمی.با هم رفتیم تو چمنهای دانشگاه کمی قدم زدیم گلها رو میچید و پرت میکرد سمت من میگفت پت .با کلی تلاش بردیمش تو ماشین چون همیشه از ماشین سوار شدن بدش میداد دوست داره همش تو دردر بمونه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی