محمد جواد و امیر عباس

باسلام چند روز بود كارم زياد بود نتونستم چيزي ثبت كنم. محمدجواد عزيزم روزبه روز داره بزگتر ميشه شيطنتهاش هم بيشتر .چند روز بود هر چيزي كه بهش ميدادم ميگفت ايچي ما هم نمي فهميديم منظورش چيه حتي بعضي وقتها گريه ميكرد و تكرار ميكرد ايچي بالاخره ديشب وقتي دو تا بالش رو با هم ميخواست  بلند كنه يكيش رو نميتونست ميگفت ايچي فهميدم منظور عسلم اون يكي يا در واقع يكي ديگه ميباشد. هر شب هم توخونه برنامه تمرين فوتبال پا برجاست ميگه پوپي تمين (تمرين توپ بازي).   ...

                                  به نام هستی بخش بی منت ببخشید خیلی وقته فرصت نکردم مطلب بنویسم ناز گل مامان روز به روز بزرگتر میشه و شیرین زبونتر تقریبا همه کلمات رو کامل ادا میکنه ولی فعلا جمله بندی نداره وبا کلمات و افعال منظور خودش رو میرسونه.از کارهای بامزه چند روز هم شبها موقع خوب میره سر جاش و پتو رو میکشه رو سرش میگه اپی سرش بعد واسه خودش لالایی میخونه و خوابش میبره بعضی شبها هم میگه مامان دست یعنی دستم و بگیره لالایی بخون البته بماند که باید برای همه چیز لالایی بخونم . دیروز که ظهر رفتم خونه دوید اومد جلو در گفت سیام(سلام)بعد پرید تو بغلم دستش محکم گره زد تو گردنم یواش تو گوشم گفت خوبی .از کلماتی که خیلی بامزه ادا میکنه: وقت...

...

سلام نازنینم خیلی وقته نتونستم تو وبلاگت مطلب بذارم امروز میخوام بیوگرافی تصاویرت بذارم عزیز دلم . محمد جواددر بیمارستان 27/6/87 در رویای کودکانه(میرم برمیگردم)   ...

نازگلم این هم چند تا عکس از ژیگورهات که برات میذارم در 51 روزگی در 77 روزگی در 93 روزگی 4ماهگی آخ جون اومدم اینهم از بچگی اکبر عبدی وای   ...

عزیز دلم از بچگی عاشق آب بازی و حموم هستی   ...

سلام عزیز دل مامان با لبخند ات به زندگیمون نشاط میبخشی. ...